دروغی بزرگ درباره ملتی بزرگ
iran
iran

Ancient.ir 7 دروغي بزرگ درباره ملتي  بزرگ | تاریخ ما Tarikhema.ir ۳۰۰ را که بتازگی ساخته شده وبه نمایش درآمده نه جدیدترین حمله فرهنگی بود که از غرب شود ونه آخرین آنها خواهد بود اما این بار سمت فلش این حمله به یکی از کانونهای چندین هزار ساله وقدرت است که طی قرونی پرچمدار پیشقراول توسعه فرهنگ وعلم وادب بوده است ودر این برخورد کماکان نقشی جدی ایفاء می کند .

از آنجائی که کانون مقابل ایران همیشه خود را وارث فرهنگ وهنر معرفی می کند مجبور است در اینگونه مواقع از این قالب با ایران مقابله کند.وساخت این در همین راستا می باشد. نقاط ضعف و اهانت های این به ایران وایرانی بحدی گسترده است که ناچار هستیم در این مقال بدان بپردازیم .در زمانی که حوادث این می گذرد (قرن ۵ قبل از میلاد) ایران تنها قدرت بزرگ آن روزگار بود و دامنه قدرتش شامل تمامی تمدنهای بزرگ وشناخته شده آنروزگار (سند، ماد، بابل، آشور، ایلام، دریانوردان فینیقی، هیتی ها، مصر، حبشه، لیدیا ویونیه) می شدکه خود این تمدنها دهها ملت وفرهنگ را درخود داشتند. قدمت این امپراتوری نوپا با ملتی آزاده وشریف (ایرانی وآریایی معنی شریف وآزاده می دهد) ریشه در تمدنی ۵۰۰۰ ساله در فلات ایران ودر همین حدود در خارج از فلات آن داشت. ماجرای بر پایه های “مدیک”(مادی =ایران ویونان) رخ میدهد .زمان آن ۴۸۰ قبل از میلاد وعزیمت ایران از تنگه ترموپیل برای تصرف آتن می باشد. ارتش راه این تنگه را می بندد وارتش خشایارشا در پشت این تنگه معطل می شود و پس از نبردی خونین با کشته شدن اسپارتها راه برای تصرف آتن باز می شود. نبرد خونین بوده طوریکه آرسام برادر جنگجو و مبارز خشایارشا کشته می شود. اما جزئیات نشان نمی دهد که هیچ شباهتی با ماجرای فیلم مذکور داشته باشد. ما از جهت متفاوت این فیلم را بازنگری می کنیم تا خواننده خود قضاوت بر بطالت آن نماید.

دیدگاه اخلاقی واعتقادی

فیلم سراسر نشان دهنده این است که خرافه پرست، مستبد، مخالف با آزادی، دارای تمایلات امپریالیستی می باشند. هیچ منبعی نشان نمی دهد که درکفر بوده وخدایی واهی مثل خشایارشا داشته باشند واوخود را بنده مهر ویا اهورمزدا (خدای نامیرا ونادیدنی) می دانسته است –طبق کتیبه های یافته شده از وی- نام اهورمزدا را با تاکید آورده اند واو را خدای بزرگ نامیده اند. در حقیقت آنها پیرو یکی از پیامبرانی الهی بوده اند (زرتشت)که صاحب کتاب بوده است. ایرانیها سابق آیین باستانی خود از بت پرستی گریزان بوده اند وبه مللی که اصنام و هیاکل سنگی، مفرغی وطلایی را خدا متصور می نمودند به دیده بد می نگریسته اند. ایشان خدایی را می پرستیده اند که در اعلی بوده ودیده نمی شده است. برای مضحک بود که خدا لخت وعور ومجسم باشد به همین علت شاید الهه ها وخدایان مادی ملل دیگر ویونانیان را سرنگون کرده باشند.آنها در هوای باز عبادت میکردند ولی گاه بر طبق شعار تساهل در امور دینی –طبق استوانه کورش یا منشور آزادی –ملل دیگر را در امور دینی –اجتماعی خویش آزاد  می گذاشتند.

از دید ایشان شاه شاهان یا خشایار شا نماینده اهورمزد در زمین –ونه خود خداوند- بوده که مجری احکام وی بوده است و از آنجا که فره ایزدی همراه ایشان بوده به شاه احترام زیادی می گذاشته اند. دراین فیلم خشایار شا را شاهی نشان داده اند که خود را خدا نامیده وهمه را عبد وبنده خود کرده است آیا این جز قلب وتمدن است.

آزادی و آزادیخواهی از منظر دو  فرهنگ

Ancient.ir 4 دروغي بزرگ درباره ملتي  بزرگ | تاریخ ما Tarikhema.irفیلم منادی این است که مخالفان آزادی بوده (وهستند) و هزار !!ملت را به بند کشیده وبه مسلخ فرستاده اند وحال قصد دارند مرکز آزادیخواهی جهان آنروز !! ویونان را به بند آورند.

کمتر آگاهی در دنیا است که نام “استل کورش”یا استوانه کورش را نشینده باشد. د رقرن ۵ قبل از میلاد پس از آنکه کورش کبیر (که خود یک پیامبر بود) بابل مرکز بزرگ میانرودان را با آرامش تصرف نمود دستور آزادی ملل در بند بابل – منجمله یهودیان – را صادر نمودو اعلامیه ای خطاب به همه ملل صادر نمود که محتوای آن باعث افتخار همه ایرانیان است که در قرن ۵ قبل از میلاد و درحدود ۲۶۰۰ سال پیش ایران اولین اعلامیه حقوق بشر را صادر کرده است. از آن جمله گفته است …

هنگامی که من بی وستیز وارد بابل شدم …فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند وبی دینان آنان را نیاز دارند… این آزادی در عقیده ریشه درتمایل به آزادی راستین دارد ایشان وشاهان وفرماندهان دیگر ایرانی با ورود به هر کشوری دستور می دادند که به اعتقادات وحدود مردم احترام گذارده شود تا حدی که بعضی از رسوم ملل را که با اعتقادات شخص ایشان تناقض داشت (مثل احترام به گاو مقدس در مصر) بجا آوردند.

این احترام تا به حدی بود که آزادگی، تهور و دلیری را ایرانیان نزد هر ملتی حتی دشمنان خویش والا می شمردند چه بعد از نبرد ترموپیل خشایار شا با آنکه می توانست براحتی بعد از آتن اسپارت  را (که اینک ارتش آماده وفرمانده نداشت) تصرف کند به پاس دلاوری ایشان دستور ممانعت از حمله به اسپارت را صادر کرد. ملتهای تابعه ایران هیچگاه در بند نبودند وهر عید نوروز برای شاه شاهان هدایایی (ونه باج ) می آوردند وطبق مراسم زیبایی یکایک به ایشان تقدیم می کردند. این آزادی تا محدود باعث شد چند ملت منجمله مصر ساز جدایی سر دهند وبرای مدتی از ایران جدا شوند. از سوی دیگر حتی طبقاتی فرو دست در آن زمان از حقوق یک فرد به تمام معنی برخوردار بودند. طبق محتوای الواح گلی مکشوفه درتخت جمشید  تعداد زیادی از آن در دانشکاه شیکاگو به رسم امانت! مانده است برای هر کارگر وخدمتکاری مزدی خاص تعریف شده بوده ومتناسب با وضعیت آنان از حقوقی متناسب برخوردار بودند و وضعیت مشابه با آنچه درمورد کارگران وکنیزان در مصر آشور وحتی دیده می شد در ایران نبوده است. حتی برای زنی که ازطفلش نگاهداری می کرده است مزد دوران نگاهداری از طفل جداگانه پرداخت می شده است. بعضی از اشخاص ملل تابعه می توانسته اند به راحتی با شاه شاهان سخن بگویند که در میان آنها دموکلس طبیب یونانی وچند تن دیگر بودند که با وجود عادی بودن موقعیت اجتماعی اشان از صمیمیت و رابطه خوبی با بزرگان برخوردار بوده اند. این احترام به آزادی و برابری افراد در نهاد و ریشه فرهنگی ایرانیان بوده است. نوع تابعیت ملل نه با اسلحه بلکه با اعلام اطاعت و همداستانی بوده است نه با ویرانی و سلب اعتقادات و آثار و فرهنگ و اقتصاد. اما در کشورهای دیگر مطلقا چنین نبود. حتی در یونان که عده ای مهد دموکراسی می نامندش آنچه را احزاب تعیین می کردند مشی وروش سایرین می بود. در اسپارت و سایر دولت شهرها که مطلقا از آزادی خبری نبوداسپارت گروهی از بندگان را داشت که غالبا اسرای جنگی بودند و در زمان های متفاوت در بدترین شرایط به کار گمارده می شدند. یعنی ایشان ۲ طبقه محروم از حقوق اجتماعی وآزادی “بیگانگان”و”بردگان” را داشتند. ایشان جوانان را به دزدی راهزنی وآشنایی با خشونت های آنرا تشویق می کردند .

خشونت وگرایش شدید به آن برای برتری فضیلت محسوب میشد. اگر پیروی از چنین قوانین را فضیلت بدانیم براستی اسپارتیها در این فضیلت مقام شایسته ای دارند!! خشونت مفرط، هرزگی، درندگی وشلاق ترس که به واقع در دست آنان بود تنها امتیازی بود که آنانرا مایه هراس دولت شهرهای دیگر یونان نموده بود و در قیاس با فضیلت ایران ما نوع آزادی را بخوبی از دو منتظر احساس می کنیم.

پوشاک وسیمای ایرانیان دوران هخامنشی

Ancient.ir 1 دروغي بزرگ درباره ملتي  بزرگ | تاریخ ما Tarikhema.irآنچه ما را متعجب وشوکه می کند دیدن ایرانیان فیلم به شکل اقوام سیاهپوست افریقایی می باشد. بویژه شخص خشایارشا با آن حلقه ها وزنجیرهای فراوان ولخت وبدون پوشش کافی چنانچه حتی به تصویرهای کشیده شده برروی سفالینه های یونانی قرن پنجم وچهارم مراجعه کنید (منجمله گلدان سفالینه پیدا شده در آپولی ناپل –ایتالیا که در بار کبیر را با شکوه فراوان چهره های پرجذبه و البسه زیبا به تصویر کشیده است) خواهید دید ایرانیان بسیار به شبیه بوده اند. ایرانیان از اقوام مهاجر آریایی از شاخه های هندواروپایی بوده اند که ویژگی های نژاد فققازی را داشته اند وسفید پوست بوده اند. ایشان البته با اقوام بومی در آمیخته اند اما هرگز چنان عجیب چهره نبوده اند. ناگفته نماند که اقوام سیاه مثل حبشی ها و لیبیائیها در میان سپاه ایران بوده اند اما تعداد وجمعیت آنها بسیار کم بوده است. ایرانیان عصر هخامنشی بسیار دارای چهره گیرایی بوده اند و چهره را می آراستند وموها را به اشکال زیبا در آورده وچشمان را سرمه می کشیدند. ایرانیان در آن عصر چهرهای بسار گیرا ودلنشین داشته اند. اینان فرزندان اقوام سلتی بودند که سه شاخه انشعابی آن ، هندیان وایرانیان بودند به ویژه شباهت بین ایران ویونان زیاد بوده است. حال چرا باید اینقدر چهره ایرانیان عجیب غریب وغیر عادی باشد که تا حدی تنفر بیننده را برانگیزد. غیر این نیست که هدفی در این مسئله نهفته است و آن موازات قرار دادن بی فرهنگی و ضد آزادی بودن ایرانیان با چهره هایی خوفناک وتنفر برانگیز ایشان است، که نهایتا باعث انزجار بیننده شود. تمام کتیبه ها، نقاشی ها وحکاکی های روی مواد مختلف ودال بر شکیل بودن ایرانیان وشباهت تام آنان با برادان همخون یونانی اشان دارد. همانگونه که سارمات ها در رومانی، سکاها در آسیای میانی وشمال قفقاز وباختریها، قندهاریها، هراتیها در افغانستان کنونی با ایشان داشته و دارند. البسه ایرانیان بجز مواردی بسیار اندک (مانند تیراندازان)کوچکترین شباهتی با سواران ایرانی ندارد. اینهمه نوشته از هرودوت،گزنفون و پلوتارخ از چهره والبسه ایرانیان است. این البسه عجیب که گاه مانند جنگجویان سامورایی می باشد بر چه اساس انتخاب شده است؟!؟!

Ancient.ir 3 دروغي بزرگ درباره ملتي  بزرگ | تاریخ ما Tarikhema.irایرانیان لباسهای زیبایی داشته اند که با طرحهای زیبا ومتنوع بوده است.کلاه تیار (میثر) بر سر می نهاده اند وگاه کلاهخودی آشوری یا شبیه آن را همراه داشته اند. زرهی با فلسهایی شبیه فلس ماهی داشته اند شلواری چرمی به پا می نموده اند و چکمه ای زیبا و قداره ای شکیل بر پهلو می بسته اند. یک سپر بیضی مانند دو نیزه وشمشیری مورب بر خود می آویخته اند. تصاویر موجود نمایانگر عمق تفاوت البسه بازیگران با چهره واقعی ایرانیان است. اما جالبترین بخش آن چهره خشایارشا است. مردی بدون مو سیاه پوست با حلقه ها و زنجیرهای بر بدن که چهره و رفتار وسکناتش شبیه رهبران قبایل افریقایی است. اما خشایارشا حقیقی غیر از این بوده است، مردی بلند قامت با چهره ای زیبا طبق روایات که زیباترین مرد آسیا شمرده شده است. چرا او فرزندآتوسا دختر زیبای کورش کبیر و کبیر بوده است. حتی اسکندر در با ملاقات مجسمه سرنگون او از عظمت او خصال او با مجسمه صحبت می کند. لباسهای ارغوانی بسیار گرانقیمت، تیارای بلند با جواهری و سنگهای قیمتی و طلا و نقره کمربند و پاپوشش زرین، عصای سلطنتی طلایی بر تختی طلایی. تخت خشایارشا فیلم مثل ومانندی ندارد !! یک سر ستون عجیب با پلکان که تخت شده است. حالیکه تخت خشایارشا در نقوش تخت جمشید نقوش مشابه کرارا تصویر شده است

مقایسه روحیه جنگجویی ایرانیان ویونانیان

Ancient.ir 5 دروغي بزرگ درباره ملتي  بزرگ | تاریخ ما Tarikhema.irیونانیان (اسپارتها) فیلم بطرز عجیبی مانند کابوهایی هستند که شکل وشمایل اسپارتی بخود گرفته اند. اما ایرانیان از آن سو مثل انبوه سرخ پوستهایی هستند که فریادکشان و بدن تهور از روی –با عرض پوزش-بلاهت جان میدهند. یعنی لئونیداس اینقدر استراتژی نمی دانسته ونادان بوده که برود وسنگرهایش را رها کند و روبروی خشایارشا دستجمعی خودکشی کند. این خارج از عقل نمی باشد؟ از آن سو ایرانیان حتی اندک بهره ای از عقل و تهور نبرده اند. مورخان یونانی درباره تهور ودلاوری ایرانیان نوشته اند”هرودوت پارسها مادها وسکاها خوب می جنگیدند واین عده اگر اسلحه خوب میداشت کافی بود برای اینکه جنگ با بهره مندی خاتمه یابد “  …یا درجدال پلاته….”جنگ سخت مدت مدیدی در نزدیکی معبد سرس دوام داشت وپارسی ها مدتی پافشردند …پارسی ها نیزه های یونانی ها را از دست آنها گرفته می شکستند”… پارسیهایی که اطراف مردونیه یکی از فرماندهان خشایارشا بودند. فشاری سخت به یونانیها می داند وسوار اسبی سفید بود وخود شخصاً با هزار نفر سپاهی زبده پارسی می جنگید وتا او زنده بود پارسیها در مقابل لاسدمونی ها پافشره مردانه جنگیدند وعده زیادی از آنها را کشتند..”این شجاعت که از دهان هرودوت دشمن ایرانیان برآمده چرا انعکاس در فیلم نداشته است. ایرانیان حتی ازشجاعت برتر از یونانیان اند واگر مغلوب شوند بدلیل تکیه آنها به فرماندهان و اسلحه ضعیفتر آنها است. حالی که در این فیلم عده ای سپاه انبوه بدلیل تعداد زیاد غالب می شوند وخبری از آن برنامه های باشکوه درخشنده خشایارشا وفرماندهان او نیست. نوع آموزش جنگی ایراینان دقیقا سختر از اسپارتها بوده منتها با بایه های اخلاقی. ایرانیان از ۱۵ تا ۵۰ سالگی موظف بودند که همیشه آمادگی خود را برای رزم حفظ کنند. ایشان را هر روز صبح زود ا زخواب بیدار می کردند و  ۷ کیلومتر از سیلابها، دشتها وارتفاعات عبور می دادند در حین اینکه آوازی را می خواندند. جوانان را وادار می کردند که حیوانی وحشی (مثل گراز ،گرگ وامثال آن) را شکار کنندتا روحیه شجاعت ایشان  فزونی یابد. ایشان تمرین رزم با انواع سلاح نیزه شمشیر تبر و بویژه تیر وکمان را در برنامه خویش داشتند. ایرانیان بویژه نیزه پرانان وکماندارانی بس ماهر بوده اند برترین ایشان “بی مرگان “یا جاودانان “بوده اند که هماوردی نداشته اند. مهرهای باقی مانده نشان می دهد که چگونه ایشان انواع دشمنان ایران بویژه مصری ها و یونانیان با یک ضربت ایشان از پای درآمده اند. داریوش در نقش رستم می گوید”نیزه مرد پارسی (به مسافتهای) دور (از میهن) رفته وخواهی دانست که مرد پارسی دور با دشمن پارسیان جنگ نموده است”. نیزه مرد پارسی (ایرانی)که با قوت، دلاوری وشجاعت در ترموپیل با شمشیر وسپر اسپارتها تصادم پیدا کرده به یک شجاعت یک طرفه تبدیل شده است. ایرانیان در ترموپیل شجاعتی زائد و الوصف از خود بروز دادند، حالی آنکه موقعیت طوری بود که نیروی سازماندهی شده نمی توانست کار و عملیات کند. بنابراین شرایط اسپارتها برتر بود و ایشان از نیروی نه چندان کمتر خود حداکثر بهره را بردند و ارتش ایران را مدتی متوقف کردند. این نوع رزم که در فیلم نشان داده می شود بیشتر شبیه شوخی می ماند. در حالیکه سپاه غرق آهن پارسی آنها را در احاطه دارد مانند فیلمهای تخیلی و امثال آن جنگجو، چرخان قبل از هر عملی سربازها را به تعداد زیادی از کار می اندازد. این اغراق فیلم را به مسخره ترین نوع فیلمهایی از این دست تبدیل نموده است. ماهرترین رزمنده عهد تاریخی حداکثر همزمان می توانست هر شرایط مسلط با ۴-۸ برابر خود مقابله کند اما باوجود تعداد سربازیهای که مکررا وارد می شدند چگونه این نوع جنگ قابل تحلیل است ؟!

جمع بندی

فیلم ۳۰۰ بی شک بدون منطق، بدون تحلیل، بدون تحقیق عامداً به این شکل ساخته شده است. برای خوار و تحقیر نمودن فرهنگ، تمدن و ماهیت اخلاقی اعتقادی واندیشه ایرانیان آنهم به بدترین شکل ممکن. هر فرد مطلعی متوجه خواهد شد این فیلم در شرایطی ساخته شده که ایرانیان طبق تمام قرون پیشقراول فرهنگ و علم و هنر بوده اند و از سویی خصومتهای غرب با ایران که در هر قرن یک کشور وارث آن بوده است موجب این هجوم سینمایی بوده است. اما نکته جالب در اینجا نهفته است که متاسفانه ما با ابزار آنها با آنها مقابله نمی کنیم و لازم است که دوستان در حد توان خود چهره واقعی تمدن کهن ایران را به جهانیان نشان دهند. هر قدر هزینه در این امر صرف شود کم خواهد بود.

این جمله داریوش کبیر بهترین یاد آوری در حق سازندگان این فیلم سراسر دروغ وتهمت است

“آنچه راست است آن آرزوی من است. من دوست مرد دروغگو نیستم .”

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در تاريخ شنبه 26 فروردين 1391برچسب:, توسط مهرداد تولایی |